قرارداد صلح
صلح، در لغت به معنی سازش و آشتی می باشد و در حقوق یکی از عقود معینه در قانون مدنی می باشد. مطابق ماده 752 این قانون صلح به منظور رفع تنازع موجود یا جلوگیری از تنازع احتمالی در مورد معامله و قرارداد و یا غیر آن واقع می شود.
در عقد صلح، به کسی که صلح یا میکند و یا چیزی را واگذار مینماید مصالح، و به کسی که صلح به نفعش است یا آنرا قبول میکند، متصالح میگویند.
مورد صلح نیز همان موضوع قرارداد است که باید جای هیچگونه ابهام و تردیدی برای طرفین در حین اجرا و یا تفسیر قرارداد باقی نگذارد. مورد صلح و یا موضوع صلح نمی تواند از زمره حقوق غیرقابل انتقال یا اسقاط باشد، همچنین مطابق ماده 754 قانون مدنی بر امر نامشروع نمی توان صلح کرد. در ماده 756 هم آمده: حقوق خصوصی ای که از جرم تولید میش.ند، امکان مصالحه در آن وجود دارد که منظور همان زیان های ناشی از جرم است.
صلح، جدای اینکه عقدی مستقل است، میتوان مفاد سایر عقود را نیز زیر عنوان صلح آورد بدون آنکه بعضی آثار آن عقود در آن جاری باشد، یعنی بطور مثال ماهیت قرارداد منعقده ممکن است صلح باشد ولی خواص و آثار عقد بیع، اجاره، ودیعه، عاریه، وکالت یا هبه و... یا حتی قراردادهای آزاد و بی نام را داشته باشد. در ماده 758 نیز میبینیم که: صلح در مقام معاملات هرچند نتیجه معامله ای را که به جای آن واقع شده است میدهد، لیکن شرایط و احکام خاصه آن معامله را ندارد، به همین منظور نیز در فقه به عقد صلح ام العقود می گویند.
صلح نامه عادی یا دستی نیز در صورت دارا بودن شرایط قانونی، در تمامی محاکم معتبر است. ضرورتی ندارد که یک قرارداد صلح برای صحت حتما در دفاتر اسناد رسمی منعقد شده باشد. صلحنامه مانند هر سند دیگر می تواند عادی و یا رسمی باشد. اما در صورت عادی بودن نزد ثالث یا مراجع دولتی قابل استناد نیست؛ بنابراین به طور مثال کسی نمی تواند با ارایه صلحنامه عادی، خود را مالک معرفی کند و اقدام به اخذ پروانه ساخت ملک (پروانه ساختمان) از شهرداری نماید.